سنگ چین های ابدی 
** 
زنده ایم مثل قبر ها به هم نزدیک نیستیم 
گیرم که بعد از من تمامی فصل ها تابستان 
وتمامی روز ها پنجشبه 
و تو هم در گرما گرم ظهر 
نفس نفس 
از خیابان سنگ تراشان 
بلوک به بلوک 
آمدی 
و هی خیره شدی 
بر پلاک سنگی نشانیم 

دیگر چه فایده 

وقتی که گم شده ام پشت سنگ چین های ابدی 
و نیستم کنار خستگیت بنشینم 

دلم می خواست 
همین حالا 
همین لحظه 
که بغض کرده ام 
می آمدی 

میان چشمانم می نشستی 
می گفتم چه دیر کردی 
و های های از شوق می گریستم 



استاد هوشنگ رئوف

 

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Brent گنجشک خورده به شیشه فروشگاه برتر چند نمونه از طراحی لوگو ، آرم و یا نماد خرید اینترنتی freeforexsignals وبلاگ آموزشی آرش آتشی پاره‌های کاغذی.. مجله سلامت 7 خاکستر و بانو