در سرم
ترمینالی بزرگ
دور می زند
هی دور می زند
و اتوبوس هایی که نیمه شب
می رسند
با غربت جاده های طویل
و مسافرانی که هیچکدام را نمی شناسم
سیگار پشت سیگار
و دهانم که پراز دود .
و باز حواسم
مچاله می شود
مثل یک تکه ی کاغذ
در سرعت باد
بر سطح ِ جاده هایی
که مقصدی ندارند.
استاد هوشنگ رئوف
درباره این سایت