انتظار 
** 
چشمانم را برایت جفت کرده ام کنار جا کفشی 
و گوشهایم را سپرده ام به دهان زنگ 

از برگ برگ هوای تازه 
کلمه کلمه 
دل چین نموده ام 
ردیف ردیف 
روی میز 
برای گفتگو های عصرانه 

بر طارمی ایستاده ام 
آشوب دلم را می بینم 
که کوچه را هی بالا و پایین میرود 

ساعت روی بی قراری زمان مانده است 
و عقربه هم هی حواسم را نیش میزند 
عقرب وار 

تو نیامدی 
غروب آمده 
و ایستاده بر درگاه 
و تاریکی را 
ریز ریز می ریزد 
بر من 
بر خانه 
بر میز 


هوشنگ رئوف


 

[ادامه مطلب را در اینجا بخوانید .]

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Quote [Music] Darkhasti ترجمه اختصاصي انيمه و مانگا گروه ساعت سردار Rachel تیم امنیتی امپراطوری سیاه اخبار و اطلاعات سئو حرفه ای